" مـــن خیلی دوستت دارم ، ده تا ! مثل روزهای کودکی مان ! عمیق ، پاک و بسیــار … نگاهت را که از من بگیری, به تکرار دوستت دارم... دستم نقاشی بلد نیست، اما دلم برایت پر میکشد... ورم اما بی وفا نیستم ، یک روز می بوسمت می گن خیلی دور خیلی نزدیک.. فکرم پر شده از خیــــــــــــــــال تــــــــــــــــو آغوشِ تو که باشد ، خواب دیگر بهانه ای برای خستگی نیست و تپشِ های قلبت میشود لالاییِ کودکانه ام … کنارم بمان ؛ میخواهم صبح چشمانم در نگاه تو بیدار شوند... در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ، پشت پلکانم اسم تو را مینویسم تا هر وقت چشمهایم را روی کسی بستم بداند چرا............ همین که تو میدانــی مسافت نمیتونه به محبت فاصله بده آوارگیم يعني ميشود روزي برسد میخوام اونقدر خودخواهانه بغلت کنم... که جای ضربان قلبم رو تنت بمونه.....!!!!!!!!!! شايــــد روزي من و تو در آغوش هم به اين روزهاي جدايي بخنديم... زندگی معنای پیچیده ای نداره … تکه ای از من نیستی ، تمام منی.. نباشی تمام میشوم ... حضورت در قلبم مثل نفس كشيدن است دوباره دستاتو میخوام... ﺣﺴﻮﺩﻡ... فرقی ندارد چه ســـاعت از شبانه روز باشد هم رنگ تمام آرزوهای منی ... غارتگرجان ومال و دنیای منی... بی تونفس کشیدنم ممکن نیست ... ساده بگویم که همه دنیای منی... وقتي صدات ميكنم يا اسمت مياد قلبم جواب ميده... انگار كه همين جايي، تو سينه ي من، انگار شدي خود قلبم . . . خوشبختی من پیدا کردن "تو" از میان این همه ضمیر بود . . . بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟ ولی... دوری... خیلی خیلی دور نه دستم به دستانت میرسد نه چشمانم به نگاهت... خدایا : دیـگـر هـیـچ مـزه ای دلـچـسـب نـخـواهـد بـود . من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی قشنگ ترین کنسرت دنیا... وقتی حس میکنم جایی در این کرِه ی خاکی تو نفس می کشی... و من از همان نفس هایت، نفس میکشم . . . تو باش ! هوایت ! بویت ! برای زِنده ماندنم کافی است ...
و یـــاد تــــو
و کـتـابـی
وارونـه در دســتـانـم ... !!!!
مرده متحرکی هستم میان زندگان
غزلی هستم بی بیت
شمعی که هرگز روشن نخواهد شد
و پروانه ای که تا آخر عمر
در حسرت سوختن خواهد ماند...
ای ک لحظات باتوبودن زیباترین تکرار زندگی منه...
دوست دارم اگر چه با محبت نیستم،
یه وقت فکر نکنی به فکر تو نیستم ،
بی خیال هرکی باشم بی خیال تو یکی نیستم...
یک روز که باران می بارد،
یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ،
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ،
ارامتر از هر چه تصورش کنی ،
...... اهسته می بوسمت....
اولیش خودمونیم ...
دومیش دلامون...
اینجا که نیستی…
زندگی ام تا اطلاع ثانوی تعطــــــــــــــــیل است...
بگذار در گوشت بگویم
” میـــخواهــمــــــــت ” …
این خلاصه ی ،
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!!
" دوستت دارم"
کافیست...
بگذار خفه کند خودش را
دنیا...
با اینکه کنارم نیستی مهربونیت رو حس میکنم...
تنهاییم
دلتنگیم
زندگیم
با وجود تو معنا میشود
دوستت دارم بهترینم...
كه بيايي
مرا در آغوش بگيري
بخواهم گله كنم...
بگويي هيس!
همه كابوس ها تمام شد....
همین که “تـــــــو” کنارم باشی یعنی زندگی...
آرام
بيصدا
اما هميشگي . . .
دوباره چشماتو میخوام...
همه ی حرفامو زدم...
همه ی حرفاتو میخوام...
آخه تو دنیای منی مرحم درد های منی...
بهت نگفتم اما میگم امروزو فردای منی...
ﺣﺘﯽ...
ﺁﺭﺯﻭﯼِ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺭﺍ ﻫﻢ...
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻢ.......
صدایـــت را که میـــشنوم . . .
خورشـــید در دلم طــلوع میکند . . . .
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟
تو را به صدای گنجشک ها
و به بوی خوش آرزوها سوگند . . .
او را از من مگیر
او دنیای من است . . .
مـن تـمـامِ حـسِ چــِشـایـی ام را ..
رویِ لـبـانـت...
جـا گـذاشـتـه ام ......
و محکم در آغوشم بگیــری
و شیطنت وار ببوسیم
و من نگذارم !
عشق من ، بوسه با لجبازی ، بیشتر می چسبد !
به یک “نترس”
به یک “نوازش”
به یک “آغوش”
به یک “دوستت دارم”
خلاصه بگویم به “تو”
نیازمندم ...!
صدای نفس نفس زدن تو در آغوشم بود . . .